آنچه مسلم است این است که امروزه دو جناح اصلی موجود در جامعه، برای اثبات حقانیت خود، استعانت از راه امام(س) میجویند و هر یک سعی میکنند خود را بیشتر پیرو این خط معرفی کنند، در این مطلب سعی شده تا تعریفی نوین از اصطلاح "خط امام(س)" ارائه شود.
یکی از آموزه های دین ما دوری از شخص محوریست؛ یک شخص بدون تفکراتش برای ما معنایی ندارد و اگر عقاید و اندیشه فرد را از او بگیریم در واقع او را کشته ایم و گویی روحش را از بدنش جدا کردیم حال آنکه بدن بی روح، کالبدی مادی بیش نیست و به آن صورت ارزشی ندارد.
چالش اصلی ایجاست، مگر راه امام(س) سوای از راه اسلام است!؟ مسلما چنین نیست و همانطورکه از سخنان آن بزرگوار هویداست، امام(س) خواهان اجرای قوانین اسلام و حاکم شدن حکومتی اسلامی بر جامعه بودند. پس قطعا در این راه، از اندیشه های اسلامی و روایات و وقایع صدر اسلام و آموزه های اسلامی بهرمند خواهیم شد.
امام خمینی (س) تاکید داشتند که " ... ملت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با ديگرى. من اگر يك كلمهاى بر خلاف اسلام بگويم، همين ملت مىريزند و من را از بين مىبرند. ملت اسلام را مىخواهد. ملت شخص نمىخواهد. شخصپرست نيست ملت. ملت مىخواهد كه قوانين اسلام در اين مملكت پياده بشود. ملت اين همه زحمت كشيده است كه دين اسلام را برقرار كند "
متاسفانه امروزه دیده میشود که عده ای بدون توجه به شرایط ایراد سخن از جانب امام(س)، و بدون در نظر گرفتن مناسبت تاریخی و جو حاکم بر جامعه آن زمان، سخنی را علم می کنند و انتظار آن دارند که عینا آن رفتار خاص یا آن نوع گفتمان، در جامعه امروز هم پیاده شود؛ در حالی که با مطالعه آثار امام(س) سیر تغییر و تکامل اندیشه های ایشان با مرور زمان به وضوح روشن است و مسئله اینجاست که اگر آن سیر ادامه می یافت اکنون به کجا رسیده بود؟! به یقین آنچه که اشکار است این است که مسیر این تفکرات و پایه و اساس آن مشخص است و چارچوبی معین دارد و آن "اسلام" است. اگر ما اسلام را دریابیم مسلما از خط اصیل امام(س) جدا نخواهیم افتاد.
اینک شبه تناقضی که مطرح است این است که چگونه است که امام(س) در آن دوران راجع به فلان موضوع آنگونه موضع گرفتند و حال اصلاح طلبان موضعی جز آن میگیرند در حالی که خود را خط امامی مینامند! پاسخ این است که اگر به مشی اصیل امام(س) یعنی اسلام رجوع کنیم، این موضوع کاملا توجیه پذیر خواهد بود آنهنگام که قیام عاشورا با صلح با معاویه ، بنا به شرایط زمانی جمع پذیر میشود؛ مهاجرت و پناهندگی مسلمانان صدر اسلام به سرزمینی غیر مسلمان صورتی مشروع به خود میگیرد همچنانکه در دوران امام(س)، آزادی قلم (در دوره ای) با تذکر و توقیف نشریات در برهه ای دیگر قابل جمع است،.
من باب مثال اینکه وقتی آن پیر فرزانه فرموده اند که آمریکا، شیطان بزرگ است، حکم کلی برای تمام سنوات آتی صادر نکردند بلکه مطابق رفتار آن دوره امریکا این جمله بیان شده و ممکن است با تغییر رویکرد امریکا این حکم دیگر صادق نباشد! وقتی فرمودند فلان کس یا فلان حزب منحرف است، این حکم مادام العمر نیست همچنانکه در تاریخ همچون "حر"ها زیاد داریم!
مخلص کلام، معیار و ملاک اسلام است، اسلام است که دینی حی و پویا تا ابد باقی خواهد ماند و باید وقایع زمانه با اسلام مطابقت داده شوند؛ همان مشی و خط واقعی امام(س).البته در این راه میتوان از بیانات و عملکرد بزرگانی همچون امام بزرگوار مدد جست و با در نظر گرفتن شرایط زمانه، آن را تحلیل کرد و نصب العین قرار داد.