..:: حرفهايي هست براي نگفتن و ارزش عميق هر كسي به اندازه ي حرفهايی است كه براي نگفتن دارد و كتاب هايی نيز هست براي ننوشتن و من حالا رسيده ام به آغاز چنين كتابي ::..

نمودی از نفاق

رفتار بعضی آدما چقدر مضحکه! و مضحک تر از اون توجیحاتیه که برای کاراشون میارن! یادمه یه سری از دوستانمون چجوری پرچمدار مخالفت با دولت و کابینه بودن و هرگونه حرکتی که رنگی از سازش داشت رو محکوم می کردن و چجوری اون حرکت رو مورد حمله قرار میدادن! من کلا کاری با این ندارم که این طرز فکر مخالفت با دولت کار درستیه یا نه! چون بارها گفته ام که دیگه مشکل رو تو مسائل سیاسی نمی بینم و ریشه این اختلافات رو فقط فرهنگ می دونم! یکی از این بی فرهنگی ها همین دورویی و نفاقه! جالب اینه که دوستان وقتی بهشون لقب منافق نسبت داده میشه دو آتیشه از خودشون دفاع میکنن و طرف مقابل رو به بی ادبی محکوم میکنن!
برای اینکه خودمو در حدی نمی بینم که رفتار شخصیتهای بزرگ رو تحلیل کنم ، به ذکر یه نمونه از جمع دانشجویی خودمون بسنده می کنم:
یادمه که همین دوستانی که میخواستن با اون جریان روشن کردن وسایل برقی!!! در یه ساعت خاص، به خیال خودشون به دولت و وزارت نیرو ضربه بزنن و با یه آب و تاب خاصی این قضیه رو تبلیغ میکردن حالا به سرافت افتادن که اردویی علمی!!! با همکاری وزارت نیرویی که خودشان طبق گفته ها و عملکردشان اصلا قبولش ندارن، ترتیب ببینن! و در توجیه این که داستان این نفاق شما چیه میگن که بیت الماله و حق ماست و باید استفاده کنیم! جالب اینجاست که چطور چند ماه پیش به یاد این بیت المال نبودید و می خواستید با ایجاد اختلال در شبکه برق رسانی به اموال عمومی آسیب برسانید!
من مشکلم با این جور مسائل و تناقضاته! که ریشه در فرهنگ ضعیف عده ای که حالا جلودار ماجرا شدند، داره. از هر دو جناح!
نفاق رو راحت نمیشه تشخیص داد و به مر زمان نیازه، افراد باید با چالشهای اساسی روبرو بشن تا روشن شود جایی که پای منفعت خودشان درمیونه تا چه حد بر سر آرمانهاشون باقی میمونن!

دشمن به دشمن‌يارمان از هم جدا كرد .... دست نفاق اينگونه با ما ماجرا کرد

البته می دونم عده ای هم که خودشونو وابسته به تشکلی میبینن که این پروژه رو کلید زده، مجبورن ازش حمایت کنن تا جایگاهشونو تو تشکل از دست ندن! اما به نظر من دانشجو باید آزاد باشه و بتونه آزادانه نظر خودشو بیان کنه! لازمه این آزادی با توجه به شرایط فعلی حاکم بر تشکلهای دانشجویی، عدم وابستگی به هیچ یک از آنها و حتی افراد آنهاست ! چون عده ای هم که به دفاع از این ماجرا برخاستن لزوما عضو تشکل نیستن ولی به دلیل دوستی یا هرچیز دیگری با مسئولان تشکل ، حاضر به نقد عملکرد خود و سیاستهای کلان آن نیستن!

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود … ز آنچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

البته مطلوب من بحث بر سر این موضوع نیست که چرا دوستان رَویه خودشونو عوض کردن! دقیقا بحث اینجاست که ای کاش رَویه و باور عوض میشد نه سرفا روُیه و پوسته عوض شود درحالی که باطنا اعتقاد به چیز دیگری باشد!

یا حق

هیچ نظری موجود نیست: